جدول جو
جدول جو

معنی تنک مزاج - جستجوی لغت در جدول جو

تنک مزاج(تَ نُ / تُ نُ مِ)
خیالی و وهمی و تندخو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تندمزاج
تصویر تندمزاج
تندخو، بدخو
فرهنگ فارسی عمید
(تُ مِ)
شرور و محیل و فریب دهنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
آنکه یا آنچه دارای مزاج تاک باشد. شراب مزاج. انگورمزاج:
خلی نه آخر از خم تا کی مزاج چرخ
کانجا مرا نخست قدم بر سر خم است.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(خُ مِ)
سودائی مزاج. تندخو. سبک سر. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(تُ / تُ رُ مِ)
گستاخ و ترشخو و سخت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ مِ)
تندخو و تیزطبیعت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ مِ)
کسی که بر یک رأی و بر یک جای قرار نگیرد و ثبات نداشته باشد ومتلون المزاج. (آنندراج). متردد و بی ثبات و بیقرار، سست و ضعیف و ناتوان. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ)
خوش خوی. خوش مشرب. (ناظم الاطباء) ، آنکه دارای مزاج سالمی است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(تُ مِ)
تندخوی و تیزمزاج. (ناظم الاطباء). رجوع به تند و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تند مزاج
تصویر تند مزاج
تند خو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک مزاج
تصویر نیک مزاج
نیکسرشت نیکنهاد آنکه دارای مزاج سالمی است، خوش خوی خوش مشرب
فرهنگ لغت هوشیار
زود رنج، خلق و خوی
دیکشنری اردو به فارسی